تتجافي جنوبهم عن المضاجع يدعون ربّهم خوفاً و طمعاً وممّا رزقناهم ينفقون.(سجده،32/16)25
(هذا مقام من… امّّك بطمعه يقيناً وقصدك بخوفه اخلاصاً.)26
هر كس در هر مقامي است بايد از مكر و قهر و عذاب الهي ترسان باشد زيرا نترسيدنازمكر و عذاب الهي يا در اثر نداشتن ايمان به خدا و روز جزا است، مانندكفّار، و يا در اثر ضعف ايمان و كثرت غفلت و مغرور شدن به آيات رحمتاست، مانند ايمن بودن فجّار و معصيت كاران از اهل ايمان، يا در اثر جهل به عظمت و غناي خداي و عجب به عمل خود و تكيه به آن است مانند ايمن بودن بعضي از اهل طاعت و عبادت كه چون خداي را به عظمت و بي نيازي و خود را به عجز و حقارت و نيازمندي نشناختند، به عمل خويش دل خوش گرديده و ترس را از دل بيرون كردند، غافل از اين كه چه عمل هاي بزرگي كه در نزد صاحبش بزرگ است ولي به واسطه? نداشتن شرايط قبولي نزد خداي تعالي به اندازه? ذرهاي وزنندارد.27
نكته? بسيار مهم اين است كه انسان مؤمن بايد به ميزاني كه خوف و خشيت دارد، از اميدواري و رجاء نيز برخوردار باشد چنان كه امام باقر(ع) ميفرمايند:
انه ليس من عبد مؤمن الا (و) في قلبه نوران: نور خيفة ونور رجاء لو وزن هذا لم يزد علي هذا.28
و امام صادق(ع) مي فرمايند:
لايكون المؤمن مؤمناً حتي يكون خائفاً راجياً.ولا يكون خائفاً حتي يكون عاملا لما يخاف ويرجو.29
سزاوار است كه هر يك از خوف و رجا در مؤمن ، در حد كمال و قوت باشد چنان كه از حضرت صادق(ع) مروي است كه لقمان حكيم در ضمن وصيت به فرزندش فرمود: از خدا بترس ترسيدني كه اگر با عبادت جن و انس بر او وارد شوي گويي كه مرا عذاب مي كند و به خدا اميدوار باش اميدي كه اگر با گناهان جن و انس بر او وارد شوي، گويي مرا به رحمت خود مي آموزد.30
ادامه مطلب